پست مدرنیسم پیکره پیچیده و در هم تنیده و متنوعی از اندیشه ها ، آرا و نظریاتی است که در اواخر دهه 1960 م . سر برآورد و بعدا اندیشه های دیکانستراکشن Deconstruction و مکاتب فکری غرب از جمله فمینیسم و پسا استعمارگرایی و غیره جزواژه پست مدرن فلسفی مطرح شدند .
پست مدرنیسم در سراسر اروپا و ایالات متحده به ویژه در محافل آکادمیک و در میان دانشگاهیان ، معماران ، هنرمندان و حتی مجریان برنامه ها و تبلیغات و رسانه های گروهی و مطبوعات اشاعه و گسترش یافت . واژه پست مدرن گفتمان های فراوان و متعددی را در پی داشته است ، روندی که همچنان ادامه دارد .
هابرماس معتقد است که ، کاربرد " پسا" بیشتر تداوم جریانی را ثابت می کند ، نه پایانش را ، همانطور که مقصود جامعه شناسان از واژه پسا صنعتی را نشان می دهد و نه پایانش را .
در تفکر پست مدرن تاکید بر وجه محلی یا بومی در مقابل قطب بندی جهانی و فردی ، عینی و ذهنی پیشی می گیرد و بر اساس همین دیدگاه است که بر بازی زبانی نامتجانس و ناهمگن ، امور نامتوافق ، بی ثباتی ها و ناپایداری ها ، گسست ها وتضادها تاکید دارد . تفکر پست مدرن هر گفتگو را به جای آنکه مکالمه یا دیالوگی بین دو شریک بداند ، آنرا نوعی بازی و رویارویی بین دو رقیب می داند . در این تفکراجتماع همگانی و جهانی به هیچ وجه یک آرمان با ایده آل محسوب نمی شود . تلاش مداوم هستند این است که " بس کنید دیگر ، بگذارید همینطور بماند ." یا " دست از معنی سازی بردارید . "
برای دریافت کل مقاله روی لینک زیر کلیک کنید:
http://www.esnips.com/nsdoc/3459d586-568e-488a-9f09-009cef54674d/?action=forceDL
مدرنیزم جنبش هنری و فرهنگی زمانی است که هنر آفرینان بر عیله سنن تاریخی و اکادمیک قرن نوزده شورش کردند و عموما هنر، معماری، موسیقی و ادبیات مطرح قبل از 1914 در بر می گیرد.
عده ای قرن بیستم را به دوره های مدرن و پست مدرن تقسیم میکنند در حالیکه عده ای هر دو مدرنیسم و پست مدرنیسم را بخش دوره عظیم تری میدانند.
این مطلب به جنبشی که در اواخر قرن نوزده و شروع قرن بیست رشد کرد تمرکز کرده است.
زمینه تاریخی
جنبش مدرنیست در اوسط قرن نوزده در پاریس پدیدار گشت. این جنبش ادعا کرد که قالب سنتی هنر، ادبیات، نظم اجتماعی، و زندگی روزانه از کار افتاده است و باید آنرا کنار گذاشت و فرهنگ را دوباره ایجاد کرد.
مدرنیسم نظریه از نو آزمودن هر نمود هستی از تجارت گرفته تا فلسفه را با هدف تغییر آوردن در آنچه کهنه است تشویق کرد. در اسانس جنبش معاصر استدلال کرد که واقعیات تازه قرن بیست پایدار و جبری اند و مردم باید جهان بینی خود را با آنچه نو است وفق دهند. چون پدیده های نو خوب و زیبا هستند.
برای دریافت کل مقاله روی لینک زیر کلیک کنید:
دراواخر قرن نوزدهم ، ازجمله راه حلهایی که برای بسیاری ازمسائل سکونت درشهر پیشنهاد شد، فکرایجاد شهرهای باغ مانند بود . اساس این فکر براین اصل قرار داشت که مالکیت زمین های بایر، به شهر تعلق گیرد وعواید حاصل ازافزایش قیمت زمین ، ازآن شهر باشد تا گسترش شهر دستخوش سودجویی زمین خواران نشود.
فکرایجاد شهرهای باغ مانند که ازجانب ابنزرها وارد انگلیسی پیشنهاد شد ، با شکلی که این فکر عملاً به خود گرفت، متفاوت است . هاوارد نظریه خودرا درکتاب (( فردا،راهی مسالمت آمیز برای رفرمی حقیقی)) درسال 1898 منتشر کرد. با توجه به عنوان کتاب ، پیشنهاد هاوارد اقدام به امری بزرگ بود، یعنی رهایی ازجنبه های مضر انقلاب صنعتی واز میان بردن محلات فقیرنشین وپرجمعیت که زاییده بسط لجام گسیخته صنعت بود. تمام این امورمی بایست طوری صورت گیرد که دشمنی هیچ دسته ای حتی مالکین را مطرح نسازد. وی می خواست ثروت عمومی را با تغییر کامل ارزش املاک اعتلاء دهد ودراین امر حتی منتظر نشد تا حزبی که با نظریات وی موافق است قدرت را دردست گیرد. دراین کتاب، هاوارد پیشنهاد کرد کارخانه ها به نواحی دست نخورده روستایی منتقل شوند ومردم برای کار وزندگی به این نقاط مهاجرت کنند. این همان موضوعی است که درکتاب فرانک لوید رایت نیز مطرح شده است . هاوارد در طرح شهرهای باغ مانند خود، شهر را به صورت چنددایره متحد المرکز تصویرکرد. بناهای عمومی شهر درمرکز این دوایر در دور میدانی قرار می گرفتند.بین دایره میانی ودایره بیرونی ،خیابان اصلی شهر به عرض 135 متر قرارمی گرفت که واجد چمن ودرختانی به عنوان سایه بان بود .خود دایره بیرونی ، نواحی زراعی شهر را به وجود می آورد ، وقسمتی نیز برای کارگاهها وکارخانه ها پیش بینی شده بود. درپارکی مدور درمیان شهر، بناهای عمومی بزرگ ساخته می شدند وتالاری نیزبرای کنسرت ، سخنرانی، تأتر ، کتابخانه وغیره که برای هریک محوطه ای نسبتاً بزرگ تعلق می گرفت ، اختصاص یافته بود. ادامه مطلب...